loading...

خودکشی

عریان 2 آن شب که در تاریکی وهم آلود شهر در مکانی مقدس در هم تنیده بودیم . آن شب که در تاریکی وهم آلود شهر در مکانی مقدس در هم تنیده بودیم . آن شب که تمامی‌وجودت...

بازدید : 2
شنبه 17 اسفند 1403 زمان : 22:11
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

خودکشی

عریان 2

آن شب که در تاریکی وهم آلود شهر در مکانی مقدس در هم تنیده بودیم .

آن شب که در تاریکی وهم آلود شهر در مکانی مقدس در هم تنیده بودیم .

آن شب که تمامی‌وجودت در حفره بدنم تخلیه شد .

دیده ام به تو باز شد ، حال بهار است و شکوفه زده‌ام .

مرا لمس کن ، لمس تو حس عمیق عشق در من را قلقلک میدهد .

کجایی که این کالبد تو را طلب کرده ؛ این بدن مشغول درآشفتگی خویش در نبودت شعله کرده .

کجایی ؟

کاش اکنون در آغوش گرمت من گره میخوردم .

کاش در آخرین دیدارمان در کنجی دنج بر سرم خیمه میزدی و من را با شاخه‌ی مهربانت تنها میگذاشتی تا شاخه‌ی زیبایت را هَرَس میکردم .

این تمام دلخوشی و رویای من شد که شاید از تو شکوفه‌ای بَر آید به واسطه مایعِ حیاتی که در عمق پوستین بدنم فرو کردی .

من تو را دوست دارم . من تو را دوست دارم . من دوست دارم . من دوستت دارم . دوست دارم من . دارم من تو را دوست .

من تو را دوست دارم .

من من تو را که دوست دارد دوست دارم / من دوستت دارم را دوست دارم و دوست دارم و دوستت دارمت و دوستتتتتتتتت دارمت ____________

19:30

به اتمام رسید . ___ .

برچسب ها
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 1

آمار سایت
  • کل مطالب : 16
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 16
  • بازدید کننده امروز : 13
  • باردید دیروز : 0
  • بازدید کننده دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 115
  • بازدید ماه : 134
  • بازدید سال : 791
  • بازدید کلی : 23786
  • کدهای اختصاصی